آیا این بحران نفت قرن بیست و یکم خواهد بود؟

پیتر دی کیزر، کارشناس و اقتصاددان ارتباطات، شباهت هایی را که بین وضعیت کنونی و اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 می بیند، توصیف می کند. او در یک توییت، شباهت‌ها را به طور خلاصه بیان می‌کند: «شوک انرژی، دستمزدهای خارج از ریل، افزایش بدهی‌ها، از دست دادن رقابت‌پذیری و دولت‌های ضعیف».

دی کیزر تنها کسی نیست که شباهت بین وضعیت کنونی و به اصطلاح بحران نفت را می بیند. روزنامه انگلیسی نوشت: این جنگ بازتاب شوک نفتی دهه 1970 است فایننشال تایمز چند هفته پیش چندین اقتصاددان تفاوت ها و شباهت ها را روشن کردند.

یک جنگ، درست مثل آن زمان

یکی از قابل توجه ترین شباهت ها این است که مانند آن زمان، جنگ قیمت سوخت های فسیلی را بالا می برد. در هر دو مورد، غرب در مقابل غله کشورهای تولیدکننده نفت حرکت کرد. در آن زمان، جنگ بین اسرائیل و جهان عرب بود که منجر به بسته شدن شیر نفت در پایان سال 1973 شد. نتیجه چهار برابر شدن قیمت نفت بود که منجر به جیره بندی و یکشنبه های بدون خودرو شد.

مورد اصلی مشابه امروز است: در دسترس بودن سوخت‌های فسیلی به خطر افتاده است، قیمت‌ها را بالا می‌برد و تورم رکوردها را می شکند. پس از سال 1973، اقتصاد بیش از ده سال در رکود باقی ماند. رکودها با منظم بودن ساعت متناوب شدند، تورم بیش از 15 درصد به اوج خود رسید، نرخ بهره بر این اساس افزایش یافت، بیکاری دو برابر الان بود. این وضعیتی است که در حال حاضر چنین نیست. رشد اقتصادی نسبت به آن زمان کمتر به قیمت انرژی مرتبط است و اصول اقتصادی اساساً سالم هستند.

“فقط به موازات گسترش ندهید”

هانس بیورز، اقتصاددان ارشد Degroof Petercam می گوید: «گاهی اوقات اشاره به دهه 1970 بسیار آسان است. “شما نمی توانید فقط تشابهات را گسترش دهید. ما همچنین باید بین اولین شوک نفتی در سال 1973، دومین شوک در سال 1979 و دوره بعدی رکود تورمی تمایز قائل شویم. بنابراین ما در مورد یک دوره بحرانی تقریباً پانزده ساله صحبت می کنیم. آیا این زمان هم به همین اندازه طول می کشد؟ من اینطور فکر نمی کنم.’

بیورز می‌گوید پس از آن رکود به شدت ضربه زد. در آن زمان، اقتصاد به طور منظم بیش از 2 درصد در سال کوچک می شد. این یک تفاوت بزرگ با الان است. و من نمی بینم که بازار کار به طور کامل کاهش یابد. دوره رکود تورمی مورد اصلی ما نیست. کلمه رکود تورمی – ترکیبی از رکود اقتصادی و تورم تاریک – اکنون دوباره در تحلیل ها ظاهر می شود. رکود کوتاه مدت غیرممکن نیست، اما اقتصاد همچنان به شدت در حال رشد است. بلژیک در سه ماهه اول 4.6 درصد بیشتر از سال قبل تولید کرد. بیکاری در حال کاهش است: در ماه مارس تعداد جویندگان کار 13 درصد کمتر از سال گذشته بود.

اقتصاددان پل دی گراوه نیز آخر هفته گذشته در روزنامه اظهار داشت روزنامه آنتورپ به راحتی می توان فراموش کرد که بحران دهه 1970 چقدر بد بود. «مردم مضطرب بودند. در دهه 1970 تصور می شد که دیگر هرگز اشتغال کامل وجود نخواهد داشت.

دی کیزر با دی گراوه موافق است: وضعیت امروز با آن زمان بسیار متفاوت است. اما این امکان وجود دارد که ما در آستانه یک وضعیت مشابه باشیم. در دهه 1970، شوک های خارجی از طریق شاخص سازی منجر به مارپیچ قیمت دستمزد شد. فرض کردن بدترین سناریو هرگز ضرری ندارد.

کاهش ارزش فرانک بلژیک

در سال 1982 دولت با کاهش ارزش فرانک بلژیک به میزان 8.5 درصد با وضعیت رو به وخامت مبارزه کرد. این باعث شد که محصولات بلژیکی در بازار جهانی نسبتاً ارزان تر شوند. این دستور دیگر در دسترس نیست: فرانک بلژیک دیگر وجود ندارد و سیاست پولی دیگر در بروکسل، بلکه در فرانکفورت ترسیم شده است.

هانس بیورز اطمینان دارد که بانک مرکزی اقدامات لازم را سریعتر انجام خواهد داد. امسال تقریبا تمام بانک های مرکزی جهان نرخ بهره را افزایش می دهند. آنها روی توپ کوتاه‌تر هستند و سعی می‌کنند جلوتر از بحران بمانند. در دهه‌های 1970 و 1980، نرخ‌های بهره بسیار بالا (تا 20 درصد در ایالات متحده) اقتصاد را فلج کرد و منجر به بیکاری بالا شد.

با این حال، کسری بودجه در حال حاضر به شدت در حال افزایش است. این امر در دهه 1980 نیز صدق می کرد و در نتیجه سال ها کاهش بودجه وجود داشت. به نظر می رسد درک این موضوع که از منابع کمیاب دولتی باید به میزان کم استفاده شود ناپدید شده است. در طول همه‌گیری، اقتصاد با منابع دولتی تقویت شد و اکنون کاهش هزینه‌ها دشوار است.

دستور العمل های اشتباه

Bevers می‌گوید: «ما نباید مرتکب اشتباه شویم که همه دریچه‌های مالی را دوباره باز کنیم. هنوز چالش های زیادی برای دولت وجود دارد. انتقال آب و هوا به سرمایه گذاری زیادی نیاز دارد. هزینه های دفاعی نیز افزایش خواهد یافت و هزینه های پیری افزایش خواهد یافت. پیتر دی کیزر می گوید: «چیزی که من از دست می دهم یک برنامه بلند مدت است. ما باید انتخاب کنیم: در کوتاه مدت با قدرت خرید مقابله کنیم یا در بلندمدت با مشاغل ایمن مقابله کنیم.

در دهه 1980 دیدید که دولت سعی کرد با دستور العمل هایی که بعدا اشتباه بود، مانند بازنشستگی پیش از موعد، بر بازار کار تأثیر بگذارد. اکنون می بینید که در مورد مشکل قدرت خرید نیز چیزی مشابه اتفاق می افتد. این موضوع با کاهش مالیات بر ارزش افزوده و چک های انرژی حل خواهد شد. اقداماتی که در ابتدا به عنوان موقت فروخته می شوند به راحتی قابل برگشت نیستند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *